باران
باران می بارد،صدای برخورد قطره های لطيف ونرم باران با زمين سخت و محکم درگوشم می پيچد،چه آهنگ دلنشينی دارد.
گويی خداوند درگوشم نجوا می کند که هرگاه روی زمين سفت وسختی افتادی اين منم که قصدکرده ام ملودی زندگی ات را زيباوشنيدنی کنم. نگران چيزی نباش قطره ی باران من،همواره حواسم به تو هست،حواسم به زمين خوردن هايت هست،من ميدانم چه کنم،آرام باش و همه چيز رابه من بسپار.اگر دردل ابرمانده بودی و راحتی آنرا ميخواستی،هرگزباران نميشدی،نمود قدرت واعجازآفرينش من نمی شدی.
نویسنده : مدیر وبلاگ (منصوره صادقی پور)