خون در شفق آن روز تو را دیدم ، چون غرقه به خون بودی مانندهی فرهاد و در حال جنون بودی آن لحظه که لب هایت، صحرای قیامت بود آن لحظه که جا پایت ، مفتاح شفاعت بود آتشکده ی جانم، چون آب در آتش بود آن لحظه که چشمانت ، مشغول تراوش بود آن روز ، قلم افتاد، احساس… بیشتر »
آرشیو برای: "آبان 1396"
دریادلان شبی بلبل چو پروانه نمی خفت برای خفتن گل قصه می گفت شروع قصه از دلدادگی بود ز نیرومندی و افتادگی بود ز موج خفته اندر قعر دریا که از… بیشتر »